طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 93/7/21 ساعت 12:33 ع توسط anahita
قدرتهای گرگینه ها:
1-حواس پنجگانه آنان مخصوصا قدرت بینایی نوایی و بویایی شان بسیار قدرتمند تر از انسانهاست.
2-زخم هایی که بر روی گرگینه ها وارد شده میتواند بسیار سریع تر از انسانها التیام پیدا کنند.
3-چالاکی آنها بسیار بیشتر از انسانهاست"برای مثال پریدن،دویدن،بالا افتن از درخت یا ساختمانها"و عکس العمل آنها سریع تر از انسانهاست.
4-قدرت فیزیکی آنها بسیار بیشتر از انسانهاست.
5-گرگینه ها میتوانند درد را با انسانها یا حیوانات رد و بدل کنند.
6-در برخی داستانها،آنها قادر به التیام زخم های دیگران هم هستند.
7-گرگینه ها میتوانند خاطرات را با انسانها رد و بدل کنند.
8-در بعضی از افسانه ها،انسانها پس از تبدیل شدن به گرگینه بدون توجه به سن،جوان و شاداب میشوند.
ضعف گرگینه ها:
1-گیاه "تاج الملوک" یا "زهر هلاهل"
2-گیاه "تیس"
3-نقره به هر شکل،خواه گلوله یاسلاحی دیگر
4-جدا شدن سر گرگینه
5-ماه گرفتگی کامل میتواند گرگینه ها را کاملا ضعیف کند.
6-سه ضربه به پیشانی گرگینه به وسیله ی چاقو "در افسانه های سیسیلی"
7-در افستانه های آلمانی صدا زدن یک گرگینه با نام مسیحی اش میتواند او را درمان کند.
8-افسانه های دانمارکی نیز سرزنش گرگینه را روش درمان او میدانند.
نوشته شده در تاریخ 93/7/21 ساعت 12:32 ع توسط anahita
قدرتها:
1-فنا ناپذیری
2-تبدیل قربانی به یک خون آشام"در صورتیکه زنده بماند.
3-دیده نشدن در آینه
4-التیام زخم هابا خوابیدن در یک تابوت
5-پرواز کردن
6-تله کینسیس"حرکت اجسام از دور با ذهن"
7-پایروکینسس"ایجاد آتش از دور باذهن"
8-تحت اختیار در آوردن حیوانات
9-سرعت بسیار زیاد
10-تغییر شکل به حیوانات یا انسانی دیگر
11-دفع جاذبه"مانند راه رفتن روی دیوار یا سقف"
12-حواس تشدید یافته
13-حس احساسات قربانی پس از گاز گرفتن او
14-تاثیر بر رویاهای انسان
15-تله پورت شدن"جابه جایی فیزیکی بدون گذر زمان"
16-بازدم بیهوش کننده
17-جذب ذهنی قربانی و کشیدن به سمت خود
18-کنترل آب و هوا
19-نامرئی شدن
نقاط ضعف:
1- قادر نیستند وارد خانه یا مکانی شوند مگر آنکه از سوی میزبان دعوت شده باشند.
(بعد از یکبار وارد شدن با دعوت می توانند هر زمانی خواستند وارد آن خانه شوند).
2- قادر نیستند از آب روان عبور کنند. البته به این معنی نیست که شنا بلد نیستند بلکه آب روان مانند رودخانه یا چشمه قدرت خون آشام را برای استفاده از اعضای بدنش میگیرد و در نتیجه قادر به شنا نخواهد بود. (ظاهرا غرق می شود ولی بعد از بیرون آمدن از آب دوباره راه می افتد).
3- خوابیدن در طول روز (همه خون آشامان در طول روز نمی خوابند).
4- تحمل نداشتن نور خورشید (برخی خون آشامان به نور خورشید حساسیت ندارند و آن را تحمل می کنند).
5- وابستگی به خاک محل تولد برای آرامش یافتن
6- حساسیت به سیر (ازآنجا که سیر آنتی باکتریال بسیار قوی است خون آشام به آن نزدیک نمی شود).
7-جداشدن سر
8-وارد کردن یک میخ فلزی یا چوبی به قلب
9-آتش
10-نشان های مقدس
11-وسواس در شمردن
12-سمی بودن خون مرده برایشان
13-از دست دادن خون
14-از بین رفتن خون آشامی که آنهارا تبدیل کرده است.
نوشته شده در تاریخ 93/7/21 ساعت 12:27 ع توسط anahita
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، «ویلیامهارکین» که چند ماهی بود حقوق و مزایای دریافتیاش از این اداره را برای پیدا کردن کار از دست داده بود به خاطر انتقام گرفتن از کارکنان این شرکت توطئهای را طراحی کرد.
این مرد با استفاده از یک ساعت کوکی، تعدادی سیم و چسب این بمب تقلبی را ساخت و با کوک کردن ساعت آن را داخل یک کیف زردرنگ گذاشت و در بیرون ساختمان اداره کار منچستر رها کرد. این مرد که قصد داشت پس از به آشوب کشیدن اداره با تهدید به بمب گذاری، به پشتبام برود و با بنری اعتراض خود را به همه نشان دهد پس از تماس با کارکنان اداره کار و صحبت از بمب، در اتاقک تلفن عمومی روبهروی ساختمان ماند.
بلافاصله پس از این تماس کارکنان وحشتزده ساختمان را ترک کردند و مأموران پلیس محل ساختمان را به محاصره درآوردند.
این آمادهباش پنج ساعتی به طول انجامید تا اینکه متخصصان بمبشناس، غیرواقعی بودن بمب را تأیید کردند. ویلیامهارکین که در تمام این مدت در باجه تلفن روبهروی ساختمان شاهد ماجرا بود با انجام چند حرکت مشکوک، پلیس را به خود ظنین کرد و در حالی که قصد فرار داشت به دام افتاد.
این مرد در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد و دادگاه دو سال حبس برای او در نظر گرفت.
منبع:www.shahrekhabar.com
نوشته شده در تاریخ 93/7/21 ساعت 12:26 ع توسط anahita
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، ساعت 3 ظهر جمعه با تماس ساکنان یک ساختمان پنج طبقه 20 واحدی با آتشنشانی تهران، آتشنشانان ایستگاه 36 بلافاصله به سمت شهرک محلاتی، بلوار شاهد، خیابان ولایت یکم حرکت کردند.
«عباس علی گلی» فرمانده آتشنشانان اعزامی به محل حادثه در این باره گفت: با رسیدن به محل حادثه مشاهده شد در پارکینگ یک ساختمان، یک خودروی تندر 90 دچار انفجار و راننده 27 ساله خودرو به نام «مصطفی» از ناحیه دست و صورت دچار سوختگی شده بود.
وی افزود: آتشنشانان بلافاصله با قطع برق خودرو و کشیدن نوار خطر به ایمن سازی محل مشغول شدند و جوان زخمی را به عوامل اورژانس تحویل دادند. علی گلی خاطرنشان کرد: به گفته جوان زخمی، کار با اسپری تمیزکننده داخل خودرو موجب بروز این انفجار بود که تحقیقات درباره علت انفجار از سوی کارشناسان سازمان آتشنشانی در حال بررسی است.

منبع:www.shahrekhabar.com
نوشته شده در تاریخ 93/7/21 ساعت 12:25 ع توسط anahita
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از اعتماد، تازه داماد که تحمل حضور سگ را نداشت و به شدت از حیوان میترسید، به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق داد.
دخترجوان هنوز هم باورش نمیشود شوهرش تقاضای طلاق داده و میخواهد از او جدا شود. با چشمهای بهتزده به او خیره شده و دنبال راهی میگردد تا او را منصرف کند. اما از طرف دیگر از اینکه شوهرش به خاطر چنین موضوعی به دادگاه آمده و تقاضای طلاق داده، پیش خانواده و دوستانش بهشدت خجالتزده است. مرد کنارش نشسته و از بیاعتنایی او به حرفهای همسرش، مشخص است که تصمیم نهاییاش را برای جدایی گرفته و حاضر نیست به خاطر حفظ زندگیاش از حضور یک سگ چشمپوشی کند. همسرش با صدای آرامی به او میگوید که جواب بقیه را چه بدهد. مرد جوان همچنان ساکت است.
ساعت 10:30 صبح زمان دادگاه زن وشوهرجوان است و قرار است آخرین صحبت خود را پیش قاضی مطرح کنند. تازه عروس وقتی مقابل قاضی نشست، گفت: «شما بگویید آخر آدم به خاطر یک سگ زندگیاش را از هم میپاشد؟ شوهر من به خاطر همین موضوع پایش را دریک کفش کرده و میخواهد از من جدا شود. این سگ متعلق به خواهرم است و قرار نیست بعد از ازدواجمان در خانه ما زندگی کند. شوهرم به خاطر این موضوع این دعوا را به پا کرده است. روزی که به خواستگاریام آمد، میدانست که خواهرم از یک سگ نگهداری میکند. سگ او از نژاد سگهای فانتزی و کوچک است و ممکن نیست به کسی آسیب برساند. اوایل عقدمان میدیدم که شوهرم ازسگ خواهرم دوری میکند. برخلاف دیگران که با حیوان بازی میکردند، او اصلا کاری به حیوان نداشت و اگر به سمت او میآمد، وارد اتاقی میشد و در را هم میبست و سگ هم پشت در همچنان پارس میکرد. هر موقع از او میپرسیدم که چرا از این حیوان دوری میکنی؟ جواب مشخصی نمیداد.»
دخترجوان نگاهی به شوهرش میاندازد تا تاثیر حرفهایش را روی او ببیند. اما مرد همچنان بیتوجه به او و حرفهایش روی صندلی نشسته است. او ادامه میدهد: «چند ماه بعد، از روی رفتارهای همسرم متوجه شدم که او بهشدت از سگ میترسد و این ترس از دوران کودکی در او وجود داشت. وقتی خواهرم با سگ به خانه پدرومادرم میآمد، به او میگفت که سگ را از من دور کن. تنهاکه میشدیم صدایش را روی سرش میانداخت و با من بهشدت دعوا میکرد و میگفت که از سگ بهشدت متنفر است و اینکه زمانی به دیدنم میآید که سگ در خانه نباشد. در غیر این صورت تصمیم جدی در مورد زندگیمان خواهد گرفت. وقتی این حرف را زد، به حساب عصبانیتش گذاشتم. یک سال از این موضوع گذشت و یک شب که شوهرم به خانهمان آمده بود، خواهرم هم با سگش از بیرون آمد. شوهرم متوجه حضور سگ نشد و مشغول پیامک زدن به دوستش بود. سگ به سمت او آمد و وقتی به او رسید، به او پارس کرد. با پارس او شوهرم وحشتزده از جایش پرید و با صدای بلندی سر من فریاد کشید و گفت که دیگر تحمل این زندگی را ندارد یا باید او را انتخاب کنم یا سگ خواهرم را.»
دخترک چشمهای اشکآلودش را پاک کرد و گفت: «باور کنید من زندگیام را دوست دارم. اما از طرفی بهشدت به خانوادهام وابسته هستم و نمیتوانم از آنها بگذرم. چطور به خاطر اینکه خواهرم یک سگ دارد و شوهرم از آن میترسد، آنها را ترک کنم؟من نمیتوانم از خانوادهام بگذرم و بودن با آنها را به ادامه زندگی با همسرم ترجیح میدهم.»
مرد جوان با اینکه به نظر میآمد، توجهی به حرفهای همسرش ندارد، با شنیدن این حرف گفت: « من نمیتوانم با سگ زندگی کنم و بهشدت از این حیوان میترسم. حالا که خانوادهات و آن سگ را به زندگی با من ترجیح میدهی، بهتر است از هم جدا شویم. این حرف اول و آخرم است.»
قاضی عموزادی رییس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران پس از شنیدن صحبتهای این زوج آنها را برای رفع مشکلشان به مشاوران معرفی کرد تا در صورتی که مشکلشان حل نشد در این باره تصمیم بگیرد.
منبع:www.shahrekhabar